ریزش از اصولگرایان یا پایبندی بر اصول؟
تهران- ایرنا- سالهای پایانی عمر را بیشتر به نصیحت و توصیه به مسئولان و یاد آوری اصول انقلاب گذراند و نگران ریش هایی بود که بر درخت انقلاب تیغ می زنند….
کد خبر: ۸۲۹۲۶۶۴۴ (۶۵۱۸۴۴۰)
تاریخ خبر: ۱۳۹۷/۰۳/۰۵ ساعت: ۲۰:۷ ‘; $.ajax({ type: “Post”, url: “/NetServices/Ajax.aspx/SendToFriend”, data: “{data:'” + data + “‘, enterd: ‘” + enterd + “‘ , captcha:'” + captcha + “‘ }”, contentType: “application/json; charset=utf-8”, dataType: “json”, success: function (msg) { if (msg.d == “”) { //alert(‘با موفقیت ارسال شد’); ResultText.innerHTML = “
با موفقیت ارسال شد
“+ divbody; } else { alert(msg.d); ResultText.innerHTML = oldhtml; } ctl00_ctl00_ContentPlaceHolder_ContentPlaceHolder_NewsContent4_Ajaxsendfriend_uc1_Captcha_US1_chanagesecurecode(); }, error: function () { ResultText.innerHTML = “error”; } }); } function ShowPopup(layer, obj) { $(“.popup”).colorbox({ width: “350px”, inline: true, href: “#ResultText” }); //var objLayer = document.getElementById(layer); //doPopup(objLayer,obj) }
استاد اخلاق تلویزیون، حضور در رسانه را از سیمای لاریجانی آغاز کرد و به سرعت توانست در میان عامه مردم جا باز کند. او عضو تشکیلات سیاسی روحانی اصول گرایان یعنی روحانیت مبارز بود؛ تشکیلاتی که از ابتدای حیات خود، ریزش های بسیاری را تجربه کرده اما در طول بیش از یک دهه اخیر، در حفظ یاران و دوستان خود کمتر از گذشته توفیق داشته است.سیدمهدی طباطبایی که بعد از یک دوره بیماری، حالا هفت روز است مرحوم شده، یکی از اعضای مجموعه پرشماری است که به تعبیری از اصولگرایان جدا شدند، با این تفاوت که او در سایه برخی وجوه افتراق با همفکرانش، توانست علی رغم انتقادها، تا پایان عمر در جامعه روحانیت مبارز بماند.
**حامی آیتالله خامنه ای در برابر مقدس مآبهااهل رفسنجان بود؛ همشهری آیتالله هاشمی رفسنجانی و همسایه چشم در چشم امام خمینی در قم و شاگردان ایشان. پیش از آغاز نهضت امام، زندان را تجربه کرد. با نواب صفوی همکاری می کرد. در زندان بعد از شنیدن خبر اعدام نواب، به خاطر گریههایش شکنجه می شد.عزیمتش به مشهد، فعالیتهای او را در مسیر نهضت امام کلید زد و نامه امام را به دست علمای خراسان می رساند.آشنایی اش با رهبر انقلاب هم به همین ایام باز می گشت. آیتالله خامنهای حمایتهای او را در جلسه منزل آقای مجتهد خوب به خاطر دارد. هیأتیها به حضور آقای خامنه ای در این جلسه اعتراض داشتند و می گفتند خامنهای با روشنفکران مشهد در ارتباط است. او تا پایان عمر هم دست از این حمایت بر نداشت.داماد خانواده آیتالله سعیدی بود. همین نسبت زمینهای شد تا با اطلاع رسانی به امام، آغازگر افشاگری علیه کاپیتولاسیون شود.با پیروزی انقلاب، مانع از طرح بنی صدر برای جمع کردن اسکناس های عکس شاه شد، می گفت بنیصدر با این کار چندین میلیون پول به جیب خواهد زد.
** تبلیغ در محلهای که هرگز آن را ترک نکرددر ایام نهضت، ۶ سال زندان و شکنجه را تحمل کرد و بعد از پیروزی انقلاب، علاوه بر سرپرستی بنیاد مستضعفان، به نمایندگی مردم مشهد در دور دوم مجلس انتخاب شد.بعد از شهادت برادر همسرش، به جای او امام جماعت مسجد موسی بن جعفر خیابان غیاثی تهران شد و با پایان دور دوم مجلس، همه سال های بعد را به منبر و تبلیغ در بزرگراه شهید محلاتی یا همان «آهنگ» و محله غیاثی تهران، رسیدگی به امور مردم و روضه خوانی اباعبدالله گذراند و درس اخلاق گفت؛ کار و محلهای که تا پایان عمر آن را ترک نکرد.
** از آبادگری تا عذرخواهی اصولگرایانه از مردمدر این میانه یک بازگشت کوتاه به قدرت داشت، ولی دوباره از آن دست شست. در جریان انتخابات پرحاشیه مجلس هفتم، در فهرست آبادگران قرار گرفت و به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یافت. آبادگران که از انتخابات شوراهای دوم شهر و روستا توانسته بود برای خود اسم و رسمی دست و پا کند، ائتلافی اصولگرا بود که در انتخابات مجلس هفتم همه ۳۰ کرسی تهران را به خود اختصاص داد؛ ائتلافی که با محوریت احمدی نژاد شکل گرفته بود و از شهرداری تا ریاست جمهوری، او را حمایت کرد.مواضع سید مهدی در این ایام، به ویژه در موضوعات فرهنگی گاهی باعث انتقاداتی می شد. او درباره حجاب هرچند از شیوههای تند و غیر ارشادی انتقاد میکرد، ولی میگفت «کسانی که معتقد به رعایت حجاب نیستند از ایران بروند چرا که این کشور جای بی حجابی نیست».در ابتدای شکل گیری مجلس هفتم، به سراغش رفته بودند که «یک روحانی باید رئیس مجلس شود»، اما گفته بود من توانایی ریاست ندارم. با همین استدلال هم دیگر کاندیدای مجلس هشتم نشد. می گفت بعد از نمایندگی مجلس دوم، به او وزارت ارشاد هم پیشنهاد شده، ولی چون توان آن را در خود نمی دیده، رد کرده است.در مجلس هفتم، جزو منتقدان قانون شکنیهای دولت نهم محسوب نمیشد. بعدها در دفاع از خود در این باره گفت آن زمان هر حرفی بد بر داشت میشد، برای همین ترجیح میدادم آهسته حرکت کنم. البته همان زمان هم انتقاد می کردم. زمانی که برخی انتقاد از احمدی نژاد را مخالفت با رهبری قلمداد میکردند من با این نگاه مخالف بودم. حتی در جایی گفتم: مسئولان زیپ دهانشان را ببندند و بدانند هر حرفی را کجا میزنند. می گفت بخاطر همین حرفها از سخنرانی در برخی هیأتها محروم شده.
** تلویزیون و استاد اخلاقحضور او در تلویزیون از دهه ۷۰ آغاز شده بود؛ با شروع ریاست علی لاریجانی بر صدا و سیما و ریاست پور محمدی بر گروه اجتماعی شبکه یک. تا مدتی مردم او را در برنامه خانواده شبک یک میدیدند اما برنامه «این شبها» با اجرای علی درستکار، یکی از مهمترین کانالهایی بود که سیدمهدی طباطبایی را بیشتر به مردم شناساند و بیان مردمی و بی آلایش او را در بیان مسائل دینی منتقل کرد.با پایان دوره نمایندگی بیشتر در جایگاه منتقد نشست و همین موضوع در کنار مقاطع حساس کشور در دوران ریاست عزت الله ضرغامی و تصدی علی دارابی بر معاونت سیما، گاهی حضور او را در تلویزیون قبض و بسط می داد.بعدها درباره آشناییاش با احمدینژاد گفت که نخستین بار او را در شهرداری دیده و طی چند جلسه صحبت متوجه شده که او فرد عمیقی نیست. می گفت احمدینژاد به سخن دیگران خوب گوش نمیدهد و تا سخن شروع می شود، او به فکر جواب درست کردن است.در نقد احمدی نژاد بیشتر به مشکلات مردم نظر داشت و با برخی دوستان سابق احمدی نژاد که بعدها تا بهایی خواندن او پیش رفتند مخالف بود و می گفت : نه تمجید آن روزتان اعتدال داشت و نه تنقید امروز.حوادث ۸۸، زبانش را بیشتر به انتقاد از جریان اصولگرایی گشود، هر چند که تا پایان، منتقد طرح تقلب در انتخابات بود.شب مبعث وقتی در برنامه زنده تلویزیونی«این شبها» حضور یافت، با اشاره به استفاده احمدی نژاد از شال سبز درجشن پیروزی دولت دهم، گفت: متأسفانه رئیس جمهور روز بعد از انتخابات در مقابل طرفدارانش، معترضین و مخالفین خودش، مقام سیادت را مسخره کرد و اگر این استهزا نبود بسیاری از فتنه ها به راه نمی افتاد.در اوج مشکلات اقتصادی مردم در سال ۱۳۹۰، با مردم همراه شد و از دولت خواست به آغوش ملت باز گردد. او در برنامه پارک ملت گفت : دولت باید از مردم عذرخواهی کند. ای کاش دولت به مردم بگوید اشتباه کردم و ای کاش ما هم که حمایت کردیم، بگوییم اشتباه کردیم.
** معترض به میدان داری حاشیه نشینهابه میدان داری برخی افراد که نه در متن انقلاب و نه در حاشیه آن بودند، معترض بود.درباره آیتالله مصباح یزدی که یکی از حامیان جدی محمود احمدی نژاد بود، گفته بود: ایشان را فارغ از رفتارهای سیاسی می دانم؛ چون هیچ گاه درسیاست و در نهضتها و انقلاب حضور نداشتند و هرجا هم حضور داشتند در حاشیه بودند. ایشان را از لحاظ علمی و فلسفی قبول دارم؛ ولی از لحاظ سیاسی نه. ایشان انسان خوبی هستند ولی آشنایی سیاسی ندارند؛ بنا بر این وقتی وارد این مسائل میشوند برای خود مشکلاتی ایجاد میکنند.البته بعد از آن، در گفت وگو با تسنیم در پاسخ به پرسشی در این باره، عنوان کرد که آیتالله مصباح را در فلسفه علامه میداند و به نظرش ورود ایشان به مسائل سطح پایین به شخصیت علمی شان لطمه می زند.نوع برخوردها با سیدمحمد خاتمی را بعد از انتخابات سال ۸۸ غلط میدانست و می گفت : در حوادث ۸۸ آقای خاتمی فرا جناحی بود و شکستن حرمت ایشان غلط بود.
** روحانی مردم داردر انتخابات سال ۹۲، ابتدا از نامزدی هاشمی حمایت کرد و با انتقاد از ردصلاحیت او، به جمع حامیان حسن روحانی پیوست. پس از انتخابات، در نامهای به حسن روحانی، همه دغدغههای خود را با رئیس جمهور منتخب در میان گذاشت. سیدمهدی در این نامه، نتیجه انتخابات ۹۲ را محصول تدبیر بزرگانی چون آیتالله هاشمی، درایت عارف و منطق گویای حسن روحانی دانست و نوشت : امروز بزرگترین سرمایه کشور یعنی تجربههایی که دستاوردهای علمی، حوزوی و دانشگاهی است، در حال از بین رفتن است. نگذارید به دلیل تکدر خاطر یا تنگ نظری های سال های اخیر این سرمایه ها از چرخه اجرایی و علمی کشور حذف شوند که خسارتی جبران ناپذیر است. از روحانی خواست با کمک مدیران لایق زندگی مردم را که از مدیریت آزمون و خطا آسیب جدی دیده نجات دهد.سال ۹۴ در روند تصویب برجام در مجلس، وقتی اخبار برخی اهانت ها به تیم مذاکره کننده به گوشش رسید، در نامهای به ابوترابی نایب رئیس مجلس، تأکید کرد که مسئولان دولت کنونی از زبان مقام معظم رهبری تعابیر حمایتی و تأییداتی دریافت کردهاند و هتک حرمت آنان، مغایر با ولایتمداری است. او از ابوترابی خواست که نمایندگان را به رعایت اخلاق دعوت کند.
** چه کسی گفت «شهید هاشمی»؟روند موضع گیریهای روحانیِ مردمی و شیرین سخنی که سالها پای ثابت برنامههای دینی و اخلاقی تلویزیونی بود، کم کم حضور او را چنان در رسانه ملی گاهانه کرد که وقتی به مناسبت در گذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی در تلویزیون حضور یافت، قدری تعجب برانگیز شد؛ به ویژه آنکه در سخنانش، آیتالله هاشمی را شهید خواند و گفت: شهید حتما نباید با شمشیر کشته شود، کسی که در طلب حق باشد، شهید است… ایشان را به اندازه چهار شهید می دانم.همین جملات شاید پایانی بود بر حضور سید مهدی در تلویزیون. او بعد از آن، وارد دوره نسبتا طولانی بیماری شد و در طول دو سال اخیر، بارها بستری شدن او در بیمارستان خبری شد.با رحلت هاشمی، به حمایتهای جدی خود از حسن روحانی ادامه داد. زمانی که در آستانه انتخابات ۹۶، از ردصلاحیت حسن روحانی سخن به میان آمد، واکنش نشان داد و این اقدام را مغایر با مصالح کشور دانست.
** عبای نصیحت اصولگرایان بر دوش چه کسی خواهد نشست؟سید مهدی طباطبایی در آغاز دهه نهم زندگی در روز ۲۷ اردیبهشت در اثر عفونت ریوی و در سن ۸۲ سالگی درگذشت.طی یک هفتهای که از فقدان این استاد اخلاق گذشت، واکنش و دریغ خوردن چهرهها و رسانههای اعتدالی و اصلاح طلب بر این حادثه، اگر بیشتر از طیف مقابل نباشد، کمتر نبود. بررسی مواضع جدی او نیز نوعی ریزش از جریان اصولگرا را به ذهن میآورد؛ اما واقعا او از اصولگرایان بریده بود؟رویدادهای بعضا عجیب بیش از یک دهه اخیر، برخی چون سیدمهدی طباطبایی را بر سر دو راهی پای بندی به مشی طیف غالب جریان اصولگرا یا پای بندی به آنچه خود اصول انقلاب میدانستند قرار داد تا مجبور به انتخاب شوند. او در این دو راهی، با ظرافت خاصی ضمن حفظ حریت و استقلال در موضع گیریها، خود را همچنان در دایره اصولگرایی تعریف میکرد. همان قدر که حساس بود تا تحتالشعاع اصولگرایان تندرو قرار نگیرد، نگران مصادره اصولگرایی هم بود و تأکید داشت نباید بگذاریم افراطیون خشونت طلب، جریان اصلی اصولگرا را از آن جدا و منزوی کنند.جالب آن که دو چهره دیگر در کسوت استاد اخلاق نیز البته با مشی متفاوت، رویکرد کلی نسبتا مشابهی به حوادث سالهای اخیر داشتند؛ مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی که در یکی دو سال پایانی عمرش منتقد جدی برخی رویکردها بود و آنها را صراحتا بیان کرد و آیتالله محمود امجد که البته سویه سیاسی تندتری نسبت به دیگران به خود گرفت.بعد از انتخابات مجلس دهم، در حالی که اصولگرایان را «بیبرنامه و اسیر خشونتهای پایداریها» خواند، به رسانهها گفت: خود من جزئی از جریان اصولگرایی هستم و هیچ وقت از دایره اصولگرایی بیرون نیامده و نخواهم آمد، لکن اصولگرایی که من دیدم آن طور که باید میبود نبود، خیلی جاها تغییر جهت داده شده است. من که خود را در درون این جریان تعریف میکنم وظیفه ندارم با هر تغییر جهتی که از سوی برخی در این جریان صورت میگیرد، همراه شوم و تغیر مسیر دهم. ما ماشین نیستیم، درک و شعور داریم و خودمان درست را از غلط تشخیص می دهیم.سیدمهدی، تا پایان عمر همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی، رهبر انقلاب را بی نظیر می دانست و هرگز اجازه نداد نقدهای جدی و مردم دارانهاش به اوضاع، رابطه او با آیتالله خامنه ای را خدشه دار کند.حالا در فقدان چون او و بزرگانی مانند آیتالله مهدوی کنی، چه کسی عبای نصیحت اصولگرایان را بر دوش خواهد انداخت؟** اداره کل اخبار چند رسانه ای** پلاس**
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰