سرهنگی که بعد از تفنگ، شلنگ به دست گرفت!/ از جلو نظام سرهنگ بازنشسته به طبیعت وزیبایی!
شهریارنیوز:سرهنگی، که زمانی همه سربازان و جوانان را به خط میکرد اکنون، گلها را به خط میکند! «از جلو نظام» او حالا برای گلهایی است که به صف شدهاند تا دستان پرمهر باغبان
سرهنگی، که زمانی همه سربازان و جوانان را به خط میکرد اکنون، گلها را به خط میکند! «از جلو نظام» او حالا برای گلهایی است که به صف شدهاند تا دستان پرمهر باغبان خستگی ناپذیر، شبنم مهر و رویش دوباره را بر روی گلبرگ آنها بنشاند.
به گزارش آی نیوزبه نقل از فارس،مدتها بود که از برخی دوستان و همکاران، میشنیدم که یکی از شهروندان تبریزی، دست به اقدامی جالب زده و با گل کاریهای بینظیرش توجه همسایگان و سایر شهروندان را جلب کرده است.
با هماهنگی قبلی، پس از یافتن نشانی منزل این شهروند، ساعتی را مهمان این شهروند «سبزاندیش» شدیم.
البته نیازی به گرفتن شماره پلاک و رنگ درب و … نبود. تنها دانستن نام کوی، کافی بود تا شما یک راست و ناخواسته در مقابل در منزلی توقف کنید که دورادور آن با گلهای سرسبز و خوش آب و رنگ پوشیده شده است! جاده ائل گلی تبریز، کوی حافظ!
مجموعهای زیبا از سرسبزی در دو طرف در ورودی مجتمع آپارتمانی «بهار» با سلیقه تمام چیده شده که هر رهگذری را برای لحظاتی در جلوی خانه میخکوب میکند. نام آپارتمان هم در نوع خود جالب است: ساختمان بهار!
و چه تناسب و رابطه زیبایی بین بهار و گل و سرسبزی اینجا عینیت یافته است. مجموعهای از درختچه ها و بوته ها با گلهایی چشم نواز به رنگهای متنوع!
گویی بهار و طبیعت در این خانه اردو زده باشند. آقای «رضا سیارفر» که از این پس او را با پیشوند جناب سرهنگ خطاب می کنیم! همان شهروند خلاق و زیبادوست به استقبال ما می آید. وقتی می فهمیم که او یک نظامی بازنشسته است تعجب مان بیشتر می شود. کار سختگیرانه و خشن نظامیگری را با کار لطیف و هنرمندانه گل و گلکاری چه کار؟!
اما جناب سرهنگ سیارفر، بر همه ذهنیتهای قبلی ما خط بطلان میکشد. او ما را به خانهاش دعوت میکند. ترجیح میدهیم در کنار مجموعه پرورش گل او و در حیاط مجتمع با هم به گفتگو بنشینیم. لحظهای از تماشای این مجموعه فاخر سیر نمیشویم. شمعدانیهایی که با سلیقه کنار هم چیده شدهاند، کاج مطبق و کاکتوس و بنجامین چشمان مان را به زیباییها مهمان میکنند و عطر دل انگیز رُز و نسترن و کوکب مدهوش مان میسازد و لیلیوم و شیفلریا و داوودی هایی که که فضای روح بخشی را به مجموعه دادهاند.
سرهنگ سیارفر، اهل عجبشیر است اما از ۵۰ سال پیش ساکن تبریز شده و چند سالی میشود که به افتخار بازنشستگی نائل آمده است. میگوید : « از بچگی به گل و گیاه علاقه داشتم، حتی زمانی که در خط مقدم جبهه و جنگ بودم، این عادت شیرین را ترک نکردم!»
او که خود از اولین ساکنان کوی حافظ در ائل گلی است از دورانی میگوید که کسی ساکن این محله نبود اما حالا، به مدد همکاری ساکنان به یکی از کویهای تمیز و زیبای منطقه دو تبریز تبدیل شده است.
رئیس کلانتری شهرک پرواز در سال ۱۳۶۳، حالا در مجموعه کوچک آپارتمانیاش، به جای تفنگ، شلنگ در دست دارد و به جای نگهبانی در برج و بارو و کلانتری، وظیفه شیرین نگاهبانی از گلهای زیبا را در آپارتمان کوچکش عهدهدار است.
به گفته خودش بیش از ۳۰ نوع گل و گیاه و درختچه در قالب مجموعهای که آمار آن بیش از ۲۰۰ گیاه گل و گلدان تخمین زده میشود در این آپارتمان و حیاط کوچک پشتی آن نگهداری میشوند.
از نحوه نگهداری گلها در فصول سرد سال می پرسیم. میگوید: «اتاقک شیشهای کوچکی را در گوشه حیاط درست کردهام که هنگام برودت هوا، گلدانها را در قفسههایی منظم با گرمایش مناسب در آنجا نگهداری می کنم.»
از برخورد همسایگان با مجموعه او و به ویژه گلهایی که در بیرون خانه و جلوی در چیده میپرسیم. لبخندی میزند و میگوید: روزی نیست که همسایههای محله از ما گل و گلدانی نبرند. مخصوصاً خانمهای خانهدار که وقت و حوصله زیادی به این کار دارند.»
می پرسم: میفروشید؟! ناراحت میشود و با تندی میگوید: نه! هرگز! گل قیمت ندارد.
از او میخواهم احساساش را نسبت به گل و پرورش گل و توسعه فضای سبز در شهر بگوید.
ایمان دارم که گل، آدمی را جوان نگه میدارد. گلها با ما حرف میزنند. کافی است لحظهای به تماشای آنها بنشینید و در میان بوتهها قدم بزنید آنها، سمفونی زیبای عشق و زیبایی و معرفت کردگار را برای شما نجوا خواهند کرد. حتی باور دارم که پخش موسیقی در رشد خود گلها تاثیر بسیار دارد.
من نیز هرگز به این گلها به چشم مشتری و جنس و کالای فروشی نگاه نمیکنم. آنها جزئی از وجود من هستند.
همه دوستان و آشنایان و همسایه هایی هم که از من گل می برند، همه راضی هستند و من و خانواده ام، سلامتی و موفقیت و شادابی ام را مدیون دعاهای خیرخواهانه مردم هستم.
«افسر ارشد دانشگاه پلیس» که اکنون هیچ نشانهای از دیسپلین نظامی و روح خشن جنگی ندارد اکنون در میان «گنجی» نشسته که روح لطیف همزیستی، مهربانی، عشق به هم نوع و محبت و معرفت را به خانواده، همسایهها و همه شهروندان هدیه میدهد.
از او در مورد آب و هوای آذربایجان و نحوه سازگاری مجموعهاش با این آب و هوای غیرقابل پیش بینی می پرسم. می گوید: «همانطور که می دانید آذربایجان اقلیم خشک و سردی دارد و در نتیجه درختان و فضای سبز سازگار با این آب و هوا نیز محدود است.
هر چند فضای سبز «هلند» شهرت جهانی دارد اما بیشتر به خاطر آب و هوای مرطوب آن است. بنابر این پرورش گل در آذربایجان سختی های خاص خود را دارد. اما ما این محدودیت آب و هوایی را با تلاش و خلاقیت بیشتر و نگهداری بهتر جبران کرده ایم. هر چند زحمت زیادی را متحمل می شویم اما با این حال، این مشقت و زحمت ها، ثمره شیرین تری هم دارد و سبب می شود تا بیشتر قدر و منزلت فضای سبز و گل و گلکاری را بدانیم.
مثلا تا چند روز پیش و در اوایل تابستان، گرمای بی سابقه، همه گلها و فضای سبز حساس را میسوزاند بنابر این نیاز به دقت و زحمت بیشتری بود با این حال پس از سپری شدن بحران گرما، ما ثمره تلاشها و نگرانیهایمان را دیدیم.»
سرهنگ سیارفر، مدتها در دوران دفاع مقدس مسئول خط مقدم پاوه بوده و مدتها نیز به عنوان یک نظامی ارشد در نیروی انتظامی آذربایجانشرقی فعالیت داشته است.
مسئول نظام وظیفه استان در سالهای دور، که زمانی همه سربازان و جوانان را به خط میکرد اکنون، گلها را به خط میکند! «از جلو نظام» او حالا برای گلهایی است که به صف شدهاند تا دستان پرمهر باغبان خستگی ناپذیر، شبنم مهر و رویش دوباره را بر روی گلبرگ آنها بنشاند.
فرمان «قدم رو و آزادباش» این چریک پیر، حالا، نه برای جنگجویان و رزمندگان جبهه که برای گلهایی است که طبیعت زیبای خداوندی را به خانه و محل سکونتاش به ارمغان آوردهاند.
این شهروند خوش ذوق، نه تنها در محیط طبیعت و زمینه گل کاری و پرورش درخت و توسعه فضای سبز، که در زمینه خانواده نیز باغبان موفقی است او سه گل رعنای دیگر هم دارد. سه دختر موفق که این سرهنگ بازنشسته از آنها به نیکی یاد میکند: دختر بزرگش «پریسا» مهندس برق الکترونیک است و دو بچه دارد. و حالا این فرمانده نظامی و سرسخت دیروز در نقش سربازی گوش به فرمان و مطیع نوه ها! ظاهر میشود. عشق و علاقه بابابزرگ به این نوههای کوچک در چشمانش موج میزند و «عزیز» جانش هستند.
دو دختر دیگر سرهنگ، دوقلو هستند. دکتر پریا و دکتر پرنیان، هم اکنون به لطف زحمات پدر و مادر، مشغول طی دوره های تخصصی پزشکی در کشور هستند.
خانواهای صمیمی و موفق و در عین حال باصفا و جدی که مصاحبت با آنها برای ما بسیار مغتنم و ارزشمند بود.
در پایان دیدار و گفتگوی دو ساعتهمان با این شهروند فرهنگ دوست و زیباپسند، باز هم به مجموعه سرسبز این شهروند خوش ذوق سر میزنیم. یارای دل کندن از این فضای زیبا نداریم اما چارهای نیست! برای این فرمانده موفق جبهه فضای سبز تبریز، خسته نباشید گفته و او را با بچههای سرسبزش تنها میگذاریم!
گفتوگو از محمدامین خوشنیت
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰