تلخی کام حاشیهنشینان شورترین دریاچه ایران
روزبهروز وسعت دریاچه ارومیه کاهش مییابد و ستاد احیا با گذشت ۵ سال مدعی است با اقدامات بین دستگاهی سطح تراز آب دریاچه را تثبیت کرده است اما بازگشت حیات به این دریاچه نیازمند مشارکت همه جانبه حاشیهنشینان است.
پس از کاهش شدید سطح تراز اکولوژیک آب دریاچه ارومیه، زنگهای خطر خشکی بزرگترین و شورترین دریاچه دائمی و داخلی ایران به صدا در آمد.
خشک شدن این دریاچه، زندگی حدود ۱۴ میلیون ایرانی را تحت تأثیر قرار میدهد و این مسأله باعث شد برای نخستین بار یک بحران زیست محیطی تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای کشور شود؛ حسن روحانی در سفر پیش از برگزاری انتخابات سال ۹۶ به ارومیه در جمع مردم آذربایجان با بیان اینکه نخواهیم گذاشت دریاچه ارومیه خشک شود، گفت: «من به شما قول میدهم که اگر بار مسؤولیت اجرایی کشور را بر دوش من قرار دادید، در اولین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت».
تا به حال بیش از ۲ هزار میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه هزینه شده و ستاد احیای دریاچه ارومیه در گزارش اخیر خود قول داده است که تا پایان دولت دوازدهم، سطح آب این دریاچه نسبت به سال ۹۲ یک متر افزایش خواهد یافت.
تراز دریاچه ارومیه از ابتدای سال ۷۴ شمسی روند کاهشی خود را آغاز کرده و پس از سال ۸۴ در کمترین حد اکولوژیکی خود قرار گرفت. این روند در طول سالهای ۸۴ تا ۹۳ ادامه یافت و تراز دریاچه از ۱۲۷۸ متر در سال ۷۴ (تراز حداکثری) به ۱۲۷۰ متر در سال ۹۳ (تراز حداقلی) رسید که این مسأله بیانگر افت ۸ متری تراز دریاچه در یک بازه زمانی ۱۰ ساله بوده است.
توسعه زمینهای کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه و آبیاری آن از آب چاههای غیرمجاز، تغییر الگوی کشت و سدسازی (۶۲ سد که حدود ۳۰ سد به بهرهبرداری رسیده است) متهمان اصلی خشکی دریاچه بودهاند.
چند محقق آمریکایی در سال ۲۰۱۵ در ژورنال تحقیقاتی دریاچههای جهان پژوهشی را منتشر کردند که بر اساس آن کاهش بارش در حوزه آبریز دریاچه ارومیه تنها ۵ درصد از دلیل خشکی آن عنوان شده بود.
۱۱ هزار و ۳۷۵ میلیارد ریال مجموع اعتباراتی بود که از منابع اعتبارات ماده ۱۰ قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت و ماده ۱۲ قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران برای احیای دریاچه هزینه شده است؛ طرح تثبیت کانونهای گرد و غبار، انتقال آب از رودخانه زاب به حوضه دریاچه ارومیه، اتصال زرینهرود به سیمینهرود، انتقال پساب تصفیهخانههای فاضلاب حوضه آبریز دریاچه، کنترل و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی، هزینه کاداستر اراضی حوضه آبریز دریاچه ارومیه به عنوان طرحهای اصلی بودند که این بودجه صرف آنها شده است.
همان روزهایی که ستاد احیای دریاچه ارومیه شکل گرفت یعنی حوالی سالهای ۹۳، ۹۴ دو روستا در اطراف دریاچه با حمله شنهای روان باقیمانده از بخش خشکیده دریاچه ارومیه خالی از سکنه شدند.
جبلکندی در ۴۰ کیلومتری شمال شهر ارومیه که روزی مشرف به دریاچه ارومیه بوده است امروز به صحرایی پوشیده از شن روان تبدیل شده که به سختی میتوان در آن گام برداشت. چیزی حدود ۶۰۰ هزار هکتار از زمین منطقه پوشیده از شن روان است و روز به روز به وسعت آن افزوده میشود. مواد آلی موجود در سطح نمکی و شنی آن باعث میشود با وزش باد حیات طبیعی منطقه به سرعت از بین برود.
فرهاد سرخوش نماینده ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی میگوید: ۲۰ سال پیش جبلکندی هم بخشی از دریاچه ارومیه بوده است و با کاهش سالیانه ۴۰ سانتیمتر از سطح تراز دریاچه، ۸۴ درصد سطح آن از بین رفته است و این بخش هم از جمله بخشهای خشک شده دریاچه ارومیه است.
جبلکندی تبدیل به کانون گردوغبار شد و با خالی شدن روستاهای اطراف و بلند شدن گردوغبار نمکی اداره کل منابع طبیعی آذربایجان غربی به فکر اجرای طرحهای بیابانزایی و مقابله با گردوغبار در این منطقه افتاد. ۸۳ هکتار از سطح منطقه قُرق شده و با مالچپاشی ۴۵ هکتاری و کاشت موانع حصیری و تپههای شنی به فکر کمک گرفتن از گیاهان بومی هم برای تثبیت شنهای روان افتادند.
میر صمد موسوی مدیرکل منابع طبیعی آبخیزداری آذربایجان غربی از کاشت نهال گز و درختچه قرهداغ برای مهار گردوغبار اظهار رضایت میکند و میگوید: این بوتهها را در سال ۹۴ کاشتهاند و بعد از ۳ سال توانسته است شنها را تثبیت کند.
از منطقه جبل که به سمت دریاچه حرکت می کنیم باید از پل شهید کلانتری بگذریم، خاکریزی انجام گرفته زیر پل موجب تقسیم شدن آن به دو نیم شد؛ به گفته بسیاری از کارشناسان این طرح عمرانی بدون مطالعات زیست محیطی باعث از بین رفتن چرخش آب دریاچه شده است.
پلی که دریاچه ارومیه را شهید کرد
هر چند سازمان محیط زیست به عنوان دستگاه متولی هیچگاه نظر قطعیاش را درباره تأثیر این میانگذر بر تغییرات آب دریاچه ارومیه بیان نکرد اما امروز این پل به ما کمک میکند که با تمام وجود فاجعه خشکی بزرگترین دریاچه داخلی ایران را درک کنیم.
سیدعلیرضا شریعت مسئول پایش و نظارت ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید «امسال به دلیل گرمای هوا میزان تبخیر بالا بوده است».
پس از ۱۵ دقیقه حرکت بر روی پل به لکههای آبی میرسیم. قایقهای پدالی در کنار دریاچه خالی از گردشگر صف کشیدهاند، چند کارگر در حال برداشت نمک هستند؛ تعجب میکنم که به راحتی در روز روشن نمک برداشت میشود تا جایی که به یاد دارم استحصال نمک در سطح دریاچه ممنوع بوده است.
از نماینده ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان میپرسم، «استحصال نمک دریاچه آزاد شده است؟ نکند به حرف پروفسور کردوانی رسیدهاید که میگفت دریاچه ارومیه دیگر احیا نمیشود و باید نمک آن را برداشت کنیم».
سرخوش میگوید: نه به آن شوری شوری که پرفسور گفته اگر به داد دریاچه نرسیم دو استان آذربایجان غربی و شرقی با حجم نمکی که در سطح این دریاچه وجود دارد باید تعطیل شود اما استحصال نمک در مناطق مشخصی از سال گذشته با مجوز محیط زیست آزاد شده است.
به کنار دریاچه میروم چند کودک مشغول بازی با نمکها هستند، یک جوان خود را برای آبتنی در دریاچه آماده میکند و زنی برای راضی کردن شوهرش برای سوار شدن به قایقها با او کلنجار میرود، شوهر زن با خنده میگوید سطح آب آنقدر پایین است که نیازی به سوار شدن قایق نیست.
با یادآوری تصاویر قدیمی از دریاچه و مقایسه آن با شرایط فعلی غمی روی دلم مینشیند و با نگاه بیحوصله پیرمردی که قایق کرایه میدهد، گره میخورد؛ پیرمرد میگوید قایقسواری مشتری ندارد چون دریاچه آب ندارد وگرنه ۱۰ هزار تومان برای یک ساعت که پولی نیست.
بویی که در اطراف دریاچه میآید کمی آزاردهنده است به یاد حرف نماینده جنجالی شهر ارومیه در مجلس میافتم که میگفت «ستاد احیا، فاضلاب را به سطح دریاچه خالی میکند و میگوید آنرا را احیا کردهایم!» این سؤال در ذهنم میماند و در جریان بازدید از تصفیهخانه ارومیه و خط انتقال آب از معاون برنامهریزی شرکت مهندسی آب و فاضلاب آذربایجان غربی این مسأله را میپرسم، میگوید: «آنچه به دریاچه منتقل میشود، پساب است نه فاضلاب».
تصفیه فاضلاب و خط انتقال پساب به دریاچه ارومیه قرار است حدود ۷ درصد از آب مورد نیاز برای احیای دریاچه را در چشمانداز ۱۴۰۲ تأمین کند. سرعت بخشیدن به طرح تصفیه فاضلاب در واقع به نوعی «عدو شود سبب خیر» است. چرا که از ورود فاضلابها به رودخانه جلوگیری میشود. این فاضلابها در رودخانه تخلیه میشد که غالباً آب آن به مصارف کشاورزی میرسید.
تکمیل پروژه تصفیه فاضلاب نیازمند تأمین اعتبارات است که با وجود پیشرفت فیزیکی ۷۷ درصدی و صرف ۷۱ میلیارد تومان هزینه به دلیل نرسیدن اعتبارات؛ سال ۹۷ متوقف مانده است.
اگر سفر هوایی به آذربایجان غربی داشته باشید با رسیدن به شهر ارومیه تصویر جالب و تأسفباری از منطقه میبینید، یک سطح نمکی وسیع و لکههای آبی که باقیمانده دریاچه ارومیه بوده است و پس از آن با یک شهر سرسبز مواجه میشوید، سرسبزی که قربانیاش دریاچه ارومیه بود.
در واقع دریاچه ارومیه به قیمت توسعه سطح کشاورزی در منطقه با برداشت آب از چاهها و سدهای کوچک و بزرگ به منظور زراعت خشک شد آن هم برای کاشت قالب سیب. سیبی که به دلیل نبود مشتری در اطراف جادههای منتهی به شهر ارومیه تلنبار شدند و قرار است تبدیل به خوراک دام شود.
کنترل و کاهش مصرف آب در کشاورزی شاید مهمترین چالش ستاد احیا باشد که مانند متوقف کردن پروژههای سدسازی به یکباره ممکن میشود نه مانند پروژههای انتقال آب و تصفیه فاضلاب، چالش اصلیاش تأمین اعتبار است.
تغییر الگوی کشت و سروسامان دادن به مصارف آب نیازمند ارتباط مستقیم و بلندمدت با کشاورزانی است که سالها به یک روش خاص زراعت و محصولی آببری مثل سیب عادت کردند. این شاید پاشنه آشیل ستاد احیا باشد که اگر برای آن چارهای نیندیشند با شکست مواجه خواهد شد. هرچند مرتضی دانش پایه مسئول فرهنگی اجتماعی ستاد احیا از فعالیت ۳۶ سمن در روستاها به عنوان تسهیلگران محلی برای ترویج معیشت پایدار خبر میدهد و میگوید: «این تسهیلگران گردشگری، بومگردی و فرآوری محصولات را به روستاییان آموزش میدهند» اما سوال این است که آیا این ۳۶ سمن توانستهاند خلاء ارتباطی میان دستگاههای تصمیم گیرنده و حاشینه نشینان دریاچه که معیشتشان از این آن تأمین میشود حل کنند، اطلاعات آنچنانی از نحوه کارکرد این سمنها ندارم ولی انتقاد بزرگ همه کارشناسان و صاحبنظران به جریان کار این ستاد، درگیر نکردن جوامع بومی و سازمانهای مردم نهاد برای همراهی احیای دریاچه است./منبع:فارس
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰