رده های استان ها در کودک همسری
ازدواج کودکان زیر سن قانونی یکی از پدیده ها و معضلات اجتماعی ست که به گفته کارشناسان رو به افزایش است و هر چه سریع تر باید جلوی پیشرفت آن گرفته شود. امروز این اتفاق بر خلاف سال های دور یک امر منفی تلقی می شود و می توان آن را معادل کودک آزاری در نظر گرفت.
به گزارش آی نیوز به نقل از شفقنا زندگی به گفته یک روانشناس بالینی طبق آخرین آمار به دست آمده در سال ۹۵ استان های خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و خوزستان به ترتیب رتبه های اول و چهارم را در زمینه ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال کسب کردند و تهران نیز جایگاه هشتم را به خود اختصاص داده است.
اگرچه قانون منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال برای دختران و زیر ۱۵ سال برای پسران سال ها پیش تصویب شده است اما عده ای معتقدند که این سن باید به ترتیب به ۱۶ و ۱۸ سال افزایش پیدا کند لذا در این خصوص طرحی به مجلس شورای اسلامی ارائه شده که هنوز به تصویب نرسیده و در دست بررسی قرار دارد.
خبرنگار شفقنا زندگی درباره ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال و تبعات آن و همچنین قانون منع و ضمانت اجرای نقض این قانون با دو روانشناس، یک آسیب شناس اجتماعی و یک حقوقدان به گفتگو پرداخته است.
ازدواج کودکان در چه خانواده هایی اتفاق می افتد؟
فرار خانواده از بار اقتصادی
علیرضا شریفی یزدی مشاور و روانشناس اجتماعی می گوید: مطالعات نشان می دهد که معمولا ازدواج کودکان در جامعه ما بیشتر بین دو گروه اجتماعی اتفاق می افتد که این دو گروه به نوعی با یکدیگر پیوند دارند. گروه اول افرادی هستند که در جامعه، فرودست اقتصادی هستند. معمولا این نوع خانواده ها پر جمعیت هستند و فرزند آوری زیادی دارند، آنها به دلیل عدم تامین نیازهای اولیه فرزند مجبور می شوند که به سرعت به این مقوله یعنی ازدواج زودهنگام تن دهند و کودکانشان را با دو هدف به سوی ازدواج بفرستند.
وی می افزاید: یکی اینکه بار اقتصادی موجود را از روی دوش خود بردارند و یکی از افرادی که در خانواده بار اقتصادی دارد را کم کنند و دیگر اینکه از ممر این اقدام یک منابع مالی به دست آورند. وقتی این افراد کودکشان را به ازدواج می دهند و بیشتر درمورد دخترها صادق است مبلغی را تحت عنوان شیرب ها، کمک برای جهیزیه و … تحویل می گیرند که این خودش به اقتصاد خراب آن خانواده در کوتاه مدت کمک می کند.
معضلات فرهنگی، عامل ازدواج کودکان
این مشاور ادامه می دهد: گروه دوم کسانی هستند که از نظر فرهنگی دچار مشکل اند؛ یعنی دسته دومی که حاضر می شوند کودکانشان در سنین پایین ازدواج کنند افرادی اند که دچار معضلات فرهنگی هستند. این تیپ از افراد نیز معمولا مشکل اقتصادی دارند ولی یک بُعدی از انگیزه هایشان فرهنگی است و اِشکال کار نیز در تعریف کودک است، در چنین موردی اینکه واژه کودک را به چه سنی و چه کسی اطلاق کنیم مطرح است. این خانواده ها افرادی هستند که فرزند بالای ۷ سال را کودک نمی پندارند و دوره نوجوانی برای فرزند متصور نیستند و این چیزی است که در طی ۵۰ یا ۱۰۰ سال گذشته امر شایعی هم در کشور ما و هم در کشورهای جهان بوده است.
شریفی یزدی خاطرنشان می کند: بر اساس این تفکر و تعریف، افراد تا یک سن خاصی کودک محسوب می شدند و پس از آن به دوره بزرگسالی پرتاب می شدند و چیزی به عنوان دوره نوجوانی را تجربه نمی کردند. این اقشار که به دلیل فقر فرهنگی معتقدند که اساسا ازدواج مساوی است با تامین نیازهای جنسی و انگیزه اصلی ازدواج می تواند این مسئله باشد حاضر می شوند که فرزندانشان را به چنین ازدواج هایی وا دارند.
او ادامه می دهد: آنها این تصور اشتباه را دارند که اگر افراد از اَوان کودکی ازدواج کنند اولا به انحراف ها و آسیب های اجتماعی کشیده نمی شوند ثانیا آنگونه که فرد می خواهد می تواند آنها را تربیت کند و در واقع در چارچوب خودشان داشته باشند تا با بسیاری از مشکلاتی که دیگران در جامعه مواجه هستند رو به رو نشوند.
ازدواج کودکان در گذشته اپیدمی و معضل نبوده است
این روانشناس درباره اینکه آیا در گذشته نیز ازدواج در سنین کودکی امری نادرست و ناپسند تلقی می شده یا خیر و چه عواملی سبب شده که امروزه این پدیده امتیاز منفی به خود بگیرد می گوید: در دوره های قبل نیز ازدواج های زیر ۱۳ سال خیلی اپیدمیک و گسترده نبوده است. ازدواج بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سالگی بسیار زیاد بوده اما ازدواج های ۱۳ سال و زیر آن خیلی رایج نبوده ولی وجود داشته است؛ اما اینکه آیا این قضیه در آن زمان نیز یک معضل محسوب می شده یا خیر باید بگوییم که از نظر اجتماعی خیر، محسوب نمی شده به دلیل اینکه یکدستی در جامعه به شدت زیاد بوده و چندان فرقی نمی کرده است که فرد در چه سنی، با چه کسی ازدواج کند چون همسانی اجتماعی به قدری زیاد بوده که تعارضات، تناقضات و مسئله پارادوکس ها و آسیب های اجتماعی به شکل امروزه وجود نداشته و جامعه محدود و بسته بوده و شرایط خاص خودش را داشته است.
چرا در دنیای امروز ازدواج کودکان امتیاز منفی می گیرد؟
او اضافه می کند: اما چه شده است که امروز به این پدیده امتیاز منفی تعلق می گیرد به خاطر چند اتفاق است. یکی اینکه ما در شرایط جدید و در دنیای مدرن تعریفمان از انسان و زندگی تغییر کرده، دوم اینکه تعریف و هدف از ازدواج نیز به ویژه در قشرهای متوسط و بالادست جامعه از نظر فرهنگی و اقتصادی کاملا متفاوت شده است. همچنین پروتکل ها و قوانینی در سطح بین المللی از جمله جامعه ما پیدا شده که طبق آن فرزندان را تا سنی کودک فرض می کنیم و ازدواج های اینگونه به دلیل عدم بلوغ کودکان بر اساس این قوانین نوعی کودک آزاری محسوب می شود. همچنین مطالعات نشان داده که ازدواج هایی از این دست ازدواج هایی بسیار پر تنش خواهند بود.
ازدواج کودکان رو به افزایش است
وی با ابراز تاسف اظهار می کند که ازدواج کودکان در ایران رو به افزایش است و ادامه می دهد: طبیعتا با اتفاقاتی که می افتد، پیشرفت هایی که جامعه دارد و آگاه سازی هایی که برای خانواده ها صورت می گیرد امیدواریم در سال های آینده شاهد کاهش این پدیده باشیم و ما امیدواریم که بتوانیم این پدیده را کاهش دهیم. این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد و نکته دومی که در این راستا هست این است که با فشارهای اقتصادی که به ویژه در طی چند ماه اخیر به جامعه ایران وارد شده و پیش بینی می شود طی سال های آینده نیز متاسفانه این روند ادامه پیدا کند ما انتظار داریم که با کمال تاسف ضمن اینکه آمار ازدواج های سنین بالا کاهش پیدا می کند ازدواج کودکان افزایش پیدا کند.
شریفی یزدی اضافه می کند: در فضایی که دسترسی به امکانات آموزشی که خودش یکی از عوامل به تاخیر اندازنده برای ازدواج کودکان می تواند باشد وجود ندارد طبیعتا دختر بچه ای که در خانه است درس نمی خواند، کار خاصی انجام نمی دهد و امکاناتی هم ندارد خانواده ترجیح می دهد که شوهرش دهد.
او درباره قانون منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال و بلاتکلیفی اصلاحیه ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی عنوان می کند: وقتی قانونی می خواهد تصویب شود صرف تصویب قانون ارزشمند است چون یک چارچوب قانونی و حقوقی به یک پدیده می دهد و از طرفی دیگر هم می تواند به فرهنگ سازی کمک کند اما صرف تصویب قانون نمی تواند مانع انجام یک پدیده نامناسب فرهنگی شود. ما یکسری محدودیت های اعتقادی نیز داریم یعنی اگر قرار باشد قانونی تصویب شود و تصویبش نیز به خوبی اجرا شود باید نیروهای اثرگذار در این زمینه را همراه کرد از جمله آنها کسانی هستند که در حوزه مسائل اعتقادی فعالیت می کنند مثل معممین و فقها و کسانی که برای قشری از جامعه به عنوان مرجع زندگی مطرح هستند.
کودکانی که خود، تمایل به ازدواج دارند
فرار از سختگیری های بیش از حد خانواده
نازی قنبری کارشناس ارشد روانشناسی بالینی است. او نیز درباره ازدواج کودکان می گوید: ازدواج کودکان را می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول کودکانی هستند که تمایل به ازدواج دارند اما خانواده چندان رغبتی نشان نمی دهند و دسته دوم کودکانی اند که تمایلی به ازدواج ندارند ولی تحت فشار خانواده و محیط مجبور به ازدواج می شوند.
او ادامه می دهد: این دو دسته با یکدیگر کاملا متفاوتند. اینکه چه عواملی باعث می شود کودکان به ازدواج تمایل و اصرار داشته باشند این است که در محیطی بزرگ شدند که پر تنش، پر فشار، پر استرس و پر از خشونت بوده و دوست دارند به سرعت از این شرایط و محیط فرار کنند و برای فرار راهی به جز ازدواج نمی بینند در نتیجه وقتی کسی سر راهشان قرار گیرد و به آنها ابراز عشق کند و یا موقعیتی ایجاد شود که در چنین محیطی قرار بگیرند دوست دارند به ازدواج ختم شود. یکی دیگر از دلایل، سخت گیری بیش از حد والدین به فرزندانشان است. اینکه می خواهد هر کاری انجام دهد اجازه نمی دهند و می گویند « تو نمی توانی انجام دهی، تو هنوز بزرگ نشده ای، هر وقت ازدواج کردی چنین کاری انجام بده».
این روانشناس بیان می کند: در نتیجه این تیپ فرزندان نیز چون راه رسیدن به خواسته ها و رها شدن از سختگیری های پدر و مادرشان را در ازدواج می بینند پس اصرار بر این دارند که در سنین پایین و زیر ۱۸ سال ازدواج کنند. دلیل دیگر این است که چون بچه ها در سنین پایین به بلوغ می رسند دوست دارند که بزرگ شدن خودشان را به نمایش بگذارند و به دنبال ازدواج اند برای اینکه بتوانند استقلال و به بلوغ رسیدنشان را نشان دهند و هویت خودشان را مطرح کنند.
قنبری اضافه می کند: یکی دیگر از دلایلش این است که وقتی در خانواده ای بزرگ می شوند که عشق کافی و پذیرش بی قید و شرط وجود ندارد وقتی در سنین کمتر با جنس مخالف آشنا می شوند و هیجانات و عشق را تجربه می کنند زمانی که کسی به آنها ابراز عشق می کند دوست دارند سریعا با آن شخص ازدواج کنند بدون اینکه بخواهند به عواقبش فکر کنند. پس در واقع این خیلی مهم است که کودکان در چه محیطی از خانواده بزرگ شوند چون در این تصمیم مهمشان تاثیر می گذارد هرچند تعداد این دسته نسبت به دسته دوم کمتر است و بیشترشان نیز با مخالفت والدینشان رو به رو می شوند اما کسانی هم هستند که در این جنگ پیروز می شوند و در سنین خیلی پایین بر خلاف میل خوانواده شان ازدواج می کنند.
رسم و رسوم، عامل اجبار برای ازدواج کودکان
وی همچنین درباره اینکه چه عواملی وجود دارد که باعث می شود خانواده فرزندش را در سنین پایین تحت فشار برای ازدواج بگذارد؟ می گوید: یکی از عوامل مهم رسم و رسوم است. فارغ از شهرهای بزرگ و مناطقی که وارد دنیای مدرن و امروزی شدند بخش های کوچکتر و قومی قبیله ای ها همچنان آداب و رسوم برایشان خیلی مهم است. وقتی آمار را بررسی می کنیم متوجه می شویم کسانی که کودکانشان را مجبور به ازدواج می کنند برای چنین مکان هایی هستند اما وقتی به آمار مناطقی مثل کرج که در نزدیکی پایتخت قرار دارد نگاه می کنیم باور نمی کنیم شهری که به پایتخت نزدیک است در سال گذشته ۳۴۴ مورد ازدواج دختران زیر ۱۴ سال و ۴ مورد نیز ازدواج زیر ۱۲ سال داشته است.
او ادامه می دهد: دلیل دیگر اصرار والدین بر ازدواج کودکانشان در خانواده هایی است که معمولا تعداد فرزندانشان زیاد است و فرزندان ناخواسته زیاد بودند لذا خانواده از عهده مسئولیت آنها بر نمی آید و تنها راهی که می تواند از زیر بار این مسئولیت فرار کند این است که فرزندانش ازدواج کنند. از علل دیگر این است که اینگونه خانواده ها نمی خواهند که فرزندانشان به راه خلاف و انحراف کشیده شوند و در دام گناه بیفتند بنابراین عقیده شان این است که هر چه زودتر ازدواج کنند تا سرو سامان بگیرند.
این روانشناس بالینی دیگر دلیل را اینگونه بیان می کند که این خانواده ها چون فرزندانشان را بی هدف می بینند، می خواهند برایشان هدفی تعیین کنند که توسط آن حرکت کنند، بتوانند در آمدزایی داشته باشند و به استقلال برسند لذا آنها را تشویق به ازدواج می کنند تا به اهداف برسند.
تبعات و مشکلات ازدواج کودکان
افزایش طلاق و تعداد کودکان بد سرپرست و بی سرپرست
قنبری درباره تبعات و مشکلات ازدواج کودکان نیز خاطرنشان می کند: یکی از مهمترین تصمیمات هر فرد در طول زندگی اش ازدواج است. ازدواج سنگ بنای نهاد خانواده است و همانطور که از قدیم گفته اند خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج. حال باید ببینیم که چقدر این خشت اول مهم است و وقتی فردی در سنین کودکی بدون اینکه به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده باشد تشکیل خانواده می دهد آیا این خشت اول را کج می گذارد یا حرفه ای، لازمه ازدواج چهار نوع بلوغ است. بلوغ فکری، اجتماعی، عاطفی و جنسی.
وی اظهار می کند: فرد برای یک ازدواج موفق باید به این چهار نوع بلوغ رسیده باشد و وقتی که ازدواج در سنین پایین و دوره کودکی انجام می شود فرد فقط توانسته به بلوغ جنسی برسد. پس در چنین حالتی چگونه می تواند یک ازدواج سالم و موفق داشته باشد. بنابراین احتمال زندگی موفق بر اساس ازدواج در سنین کودکی بسیار پایین است. زمانی که یک ازدواج به موفقیت نرسد ازدواج ناسالمی می شود که تبعات خودش را دارد.
او ادامه می دهد: اولین مشکل این است که آمار طلاق بسیار بالا می رود، وقتی این آمار در سنین کم بالا می رود با یکسری جوانانی مواجه می شویم که در سن مثلا ۲۰ سالگی جدا شدند. پس با یک جامعه جوان جدا شده رو به رو می شویم. زمانی که این جدا شدن اتفاق می افتد چون فرد ناکام مانده از تصمیمی که گرفته و از مسیری که رفته پر از خشم است لذا خشونت این افراد بالا می رود و در واقع خشونت در جامعه رواج پیدا می کند.
قنبری اضافه می کند: یکی دیگر از آسیب ها این است که وقتی شخصی در سن کودکی ازدواج می کند در همان سنین نیز بچه دار می شود چطور مادری که خودش هنوز به بلوغ نرسیده و تربیت نشده می خواهد فرزندی را تربیت کند، تحویل جامعه دهد و نسل آینده را بسازد، پس بزرگترین آسیبی که در اینجا به جامعه وارد می شود بزرگ شدن نسلی است که از حمایت عشق کافی برخوردار نبوده اند.
ازدواج کودکان معادل کودک آزاری است
وی عنوان می کند: یکی دیگر از مشکلات ازدواج کودکان این است که افرادی که در کودکی و با زور و فشار خانواده ازدواج کردند به نوعی تحت آزار بوده اند حتی می توانیم این قضیه را معادل با کودک آزاری در نظر بگیریم. این افراد چون در کودکی آزار دیده بودند خودشان در بزرگسالی به افرادی تبدیل می شوند که کودکان را آزار می دهند. همچنین از تبعات دیگر این است که آمار بچه های بی سرپرست یا بد سرپرست بالا می رود. آسیب دیگر نیز متوجه کودک دختری است که ازدواج کرده چون وقتی فردی زیر سن ۱۸ سال باردار می شود ممکن است فرزندان سالمی به دنیا نیاورد، سقط زودرس داشته باشد و از نظر جسمی هم خودش هم فرزندش آسیب های زیادی می بینند. پس توجه کردن به ازدواج در واقع توجه به خانواده است. خانواده ای که قرار است نسل آینده را بسازد.
این روانشناس بیان می کند: وقتی کودکی ازدواج می کند خانواده ناکارآمدی را می سازد که بخش بزرگی از جامعه را تشکیل می دهد و وقتی خانواده های ناکارآمد در کنار یکدیگر قرار گیرند ما با یک جامعه ناکارآمد رو به رو می شویم. پس بهتر است قضیه ازدواج کودکان بسیار جدی گرفته شود تا بتوانیم جلوی این معضلات را بگیریم.
خراسان رضوی رتبه اول، تهران رتبه هشتم
وی در پایان مصاحبه خود به شهرهایی که ازدواج کودکان در آن مناطق بیشتر رخ می دهد اشاره می کند و می گوید: ازدواج کودکان در ایران بیشتر در استان خراسان رضوی اتفاق می افتد که در سال ۹۵ رتبه اول را به خود اختصاص داده بود. سپس به ترتیب آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و خوزستان به ترتیب رتبه های دوم تا چهارم را به دست آورده بودند. تهران نیز در رتبه هشتم قرار دارد. در یکی دو سال اخیر درصدها کاهش یافته ولی به همین نسبت باقی مانده است.
افسردگی و دخترانی که در کودکی ازدواج می کنند
مجید ابهری، آسیب شناس اجتماعی نیز در گفتگوی خود با خبرنگار شفقنا عنوان می کند: رسیدن به بلوغ یکی از ضرورت های اصلی ازدواج است اما بلوغ خود از نگاه رفتارشناسی به محورهای مختلف تقسیم می شود. بعد از بلوغ جنسی که اصلی ترین عامل ضروری برای ازدواج است بلوغ عقلی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیز از محورهای ضروری برای ازدواج است. متاسفانه در بسیاری از موارد دیده می شود که فقط بلوغ جنسی یا جسمی معیار تشخیص ازدواج می گردد.
وی ادامه می دهد: ازدواج در سنین غیر قانونی و کمتر از حد قانونی و شرعی باعث بروز مشکلات روانی و جسمانی در افراد به ویژه دختران می شود که زایمان زودرس، فرزندآوری و فرزندپروری را به همراه دارد و این موارد قطعا افسردگی و سایر عوارض را بر او وارد می کند. لازم است که خانواده ها به این موضوع توجه کنند که رسیدن به بلوغ جنسی لازمه اصلی برای ازدواج نیست بلکه باید بلوغ فرهنگی، عقلی و اقتصادی نیز برای این پیوند وجود داشته باشد.
سرخوردگی های اجتماعی و طلاق عاطفی از معایب کودک همسری
ابهری معتقد است: از عوارض و آسیب های ازدواج های دوران کودکی و کودک همسری مشکلات روحی و روانی در بزرگسالی است زیرا وقتی فرد به سنین بعد از ۳۰ سال می رسد متوجه زیان های جسمی و روحی می شود و متوجه می شود که کودکی را به طور کامل به پایان نرسانده و در اینجاست که فرد دچار سرخوردگی های اجتماعی می شود و ممکن است طلاق عاطفی و فکری در زندگی ایجاد گردد؛ بنابراین باید به این امر مهم توجه شود که در کنار بلوغ جسمی حتما باید بلوغ اجتماعی، رشد فرهنگی و اقتصادی نیز به وجود بیاید در غیر این صورت اگرچه ممکن است زندگی اشتراکی ایجاد شود و فرزندانی نیز به دنیا بیاند اما زندگی شادکام و موفقی نخواهد بود.
این آسیب شناس اجتماعی بیان می کند: وقتی یک فرد بر اساس ازدواج زودرس دچار مشکلات و آسیب های روانی و اجتماعی می شود قطعا خانواده و جامعه وی نیز متاثر می شود وقتی بین یک زن و شوهر جدایی اتفاق بیفتد فرزندان طلاق عارضه های اجتماعی و فرهنگی هستند بنابراین ازدواج های زودرس نه تنها به خود افراد آسیب وارد می کند بلکه به خانواده و جامعه نیز آسیب می زند که بسیاری از آنها غیرقابل جبران است.
او درباره وضعیت کشور از نظر این نوع ازدواج ها اظهار می کند: کودک همسری بیشتر در مناطق حاشیه ای، مرزی و عشایرنشین دیده می شود و آنطور که کارشناسان و صاحب نظران می گویند اینگونه آمارها رو به افزایش هستند.
علت اصلی تمایل خانواده ها به ازدواج کودکانشان/ خون بس و ناف بُری
وی خاطرنشان می کند: علت اصلی اینکه یک خانواده تمایل دارد که فرزندش در سن کودکی ازدواج کند آداب و رسوم، سنت ها و تشریفاتی مثل خون بس است که برای آشتی دادن دو طایفه که در رابطه با قتل و خونریزی دچار دشمنی شدند با ازدواج زودرس ممکن است این آشتی برقرار گردد گاهی نیز ازدواج های ناف بری یعنی ازدواج هایی که پسرعمو و دخترعمو به اجبار باید با یکدیگر ازدواج کنند بسیار اتفاق می افتد که طرفین به یکدیگر علاقه ندارند ولی برای حفظ آداب و رسوم تن به ازدواج می دهند در اینگونه موارد است که پای خیانت و طلاق عاطفی به زندگی باز می شود. خانواده ها نباید خود را اسیر آداب و رسوم کهنه کنند و آینده و شرایط فرزندان خود و منافع مادی و فرهنگی آنها را باید در نظر بگیرند.
ابهری معتقد است: قضیه کودک همسری در ۸۰ درصد موارد در مورد دختران صادق است ولی پسران بعد از ۱۵ سالگی کودک به حساب نمی آیند و می توانند به عنوان یک مرد نان آور خانواده باشند.
او در پایان درباره قانون منع ازدواج کودکان نیز بیان می کند: این قانون نیز مانند بسیاری از قوانین مشابه در مجلس معطل مانده است و در صورتی که به تصویب هم برسد باید تحولات فرهنگی برای اجرای آن آماده شود.
ازدواج زیر سن ۱۳ سال منوط به اجازه دادگاه است
حبس تعزیری برای نقض کننده قانون منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ و ۱۵ سال
ندا فکری، مدیر و مشاور یک موسسه حقوقی و کارشناس ارشد جرم و جزا نیز درباره ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال می گوید: طبق ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح است. یعنی طبق قانون دختران زمانی می توانند ازدواج کنند که سنشان ۱۳ سال شمسی تمام و پسرها ۱۵ سال شمسی تمام باشد و اگر بخواهند زیر سن قانونی ازدواج کنند باید ولی قهری آنها یعنی پدر و یا جد پدری شان اجازه دهند ضمن اینکه مصلحت فرزندشان را نیز در نظر بگیرند علاوه بر اینکه مصلحت فرزندشان را باید در نظر بگیرند باید حتما دادگاه تشخیص بدهد که مصلحت طفل رعایت شده یا خیر؛ بنابراین اگر از سوی دادگاه این اجازه صادر نشود آن ازدواج نمی تواند ازدواج درستی باشد اما نه به این معنی که باطل باشد.
وی درباره ضمانت اجرای این نوع ازدواج اضافه می کند: ضمانت اجرای رعایت نکردن ماده ۱۰۴۱ نیز حبس تعزیری برای خانواده و عاقد در نظر گرفته شده است. به عبارتی اگر این ازدواج بدون اجازه دادگاه صورت بگیرد و این ازدواج منتهی به نقص عضو یا مرض دائم برای زن شود زوج علاوه بر اینکه باید دیه پرداخت کند به حبس تعزیزی درجه ۵ ( حبس بیش از دو تا پنج سال) محکوم می شود و اگر منتهی به فوت زن شود علاوه بر دیه فوت به حبس تعزیری درجه ۴ ( حبس بیش از ۵ تا ۱۰ سال) محکوم می شود و شخصی که در ازدواج کودک نقش مستقیم داشته نظیر پدر و مادر یا قیّم یا عاقد به حبس تعزیری درجه ۶ ( حبس بیش از ۶ ماه تا ۲ سال) محکوم می شوند.
انتقادات یک حقوق دان به قانون منع ازدواج کودکان
سن در نظر گرفته شده باید افزایش پیدا کند
این حقوقدان با انتقاد به ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی بیان می کند: سنی که برای ازدواج در نظر گرفته شده (سن ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران) سن بسیار کمی است و باید افزایش پیدا کند البته طرحی به مجلس فرستاده شده تحت این مضمون که سن ازدواج دختران به ۱۶ سال و پسران به ۱۸ سال افزایش پیدا کند البته این طرح هنوز تصویب نشده و در دست بررسی است.
او ادامه می دهد: باید گفت مناطق ایران با یکدیگر متفاوتند اگرچه دختری که در منطقه گرمسیری زندگی می کند زودتر به سن بلوغ جنسی و جسمی می رسد اما معمولا بیشتر دختران اینگونه نیستند و هنوز در دوران کودکی سیر می کنند لذا نمی توان آموزش های لازم برای یک ازدواج و زندگی زناشویی را به آنها ارائه داد.
نقض قانون منع ازدواج کودکان به ضمانت اجرای قوی تری نیاز دارد
فکری اضافه می کند: برای ازدواج های زیر سن قانونی باید ضمانت اجرای قوی تری می گذاشتند چون در صورتی که برای آن کودک پس از ازدواج مشکلی ایجاد شود برای طرف مقابل فقط حبس تعذیری در نظر گرفته می شود در حالی که این باعث نمی شود به آینده کودک توجهی شود. در اغلب موارد در ازدواج های کودک همسری اگر زن مورد خشونت توسط همسرش قرار بگیرد از آنجا که کودک است، اطلاعات لازم را ندارد و یا گاهی از روی ترس و تهدید از سوی شوهر با خشونت همسرش مقابله نمی کند و باعث ایجاد خشونت های بعدی می شود. همچنین اینگونه افراد وقتی سنشان بالا می رود و متوجه می شوند که نمی توانند کاری انجام دهند دست به قتل همسرشان می زنند چون راه های قانونی را نمی شناسند و نمی توانند به والدینشان بگویند. خوشبختانه در حال حاضر ازدواج زیر سن قانونی در شهرها به ندرت پیدا می شود.
برچسب ها :ازدواج ، ازدواج کودکان ، سن ازدواج ، کودک همسری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰