چگونه ایران تصویر و اعتبار اسرائیل را فرو ریخت؟

انتشار تصاویر ویرانی در تلآویو و حیفا، دستاوردی مهم برای ایران در حوزه جنگ روانی و افکار عمومی رقم زد. این تصاویر بهسرعت فضای شبکههای اجتماعی عربی را فراگرفت و موجی از واکنشها را برانگیخت
آی نیوز – انتشار تصاویر ویرانی در تلآویو و حیفا، دستاوردی مهم برای ایران در حوزه جنگ روانی و افکار عمومی رقم زد. این تصاویر بهسرعت فضای شبکههای اجتماعی عربی را فراگرفت و موجی از واکنشها را برانگیخت؛ رخدادی که شاید اسرائیل هنوز ابعاد کامل آن را درنیافته باشد، اما بیتردید در دوره پساجنگ تأثیرات ژرفتری از خود برجای خواهد گذاشت. چگونه ایران تصویر و اعتبار
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، در جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل، این نبرد دیگر صرفاً یک جنگ نظامی نبود، بلکه به میدان کارزار برای بقا و تداوم موجودیت تبدیل شد. آرزوی دیرینه اسرائیل برای از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران، حالا بیش از هر زمان دیگری دستنیافتنیتر به نظر میرسد؛ بهویژه پس از این که حملات اخیر ایالات متحده صرفاً لایههای بیرونی این برنامه را نشانه گرفت و نتوانست به شالودههای اصلی آن آسیب چشمگیری وارد کند.
اخبار مرتبط
در چنین شرایطی، گذر زمان نیز به سود تلآویو پیش نمیرود؛ چراکه امید اسرائیل اکنون صرفاً به تعویق افتادن فعالیتهای هستهای ایران برای چند سال محدود تقلیل یافته و دیگر نابودی تمامعیار این برنامه از چشمانداز آن خارج شده است. علاوه بر این، جغرافیای منطقه از پاکستان تا مرزهای اروپا توان تحمل تداوم چنین منازعهای را ندارد و اساساً زیرساختهای منطقهای آمادگی ورود به این سطح از تقابل را ندارند. در چنین فضایی، پرسشهای بنیادینی خودنمایی میکنند: ماهیت این جنگ چیست؟ چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
از شکستناپذیری تا تردید؛ چگونه ایران تصویر و اعتبار اسرائیل را فرو ریخت؟
اسرائیل در نخستین حملات خود، تمام تمرکز را بر «قدرت تصویر» و تأثیر روانی بر افکار عمومی ایران گذاشت. هدف تلآویو القای ناامیدی و ایجاد فروپاشی روحیه ملی نه تنها در ایران، بلکه در میان کشورهای عرب منطقه بود. نمایش ویرانیها، ترور دانشمندان و قدرتنماییهای نظامی اسرائیل، شوک سنگینی به جامعه ایرانی و منطقه وارد کرد و بار دیگر این تصور را زنده ساخت که «ارتش اسرائیل شکستناپذیر است»؛ باور قدیمیای که نخستینبار پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ در اذهان منطقه جا گرفت.
اما پاسخ سریع و پیدرپی ایران، صحنه نبرد را دگرگون ساخت؛ انتشار تصاویر ویرانی در تلآویو و حیفا، دستاوردی مهم برای ایران در حوزه جنگ روانی و افکار عمومی رقم زد. این تصاویر بهسرعت فضای شبکههای اجتماعی عربی را فراگرفت و موجی از واکنشها را برانگیخت؛ رخدادی که شاید اسرائیل هنوز ابعاد کامل آن را درنیافته باشد، اما بیتردید در دوره پساجنگ تأثیرات ژرفتری از خود برجای خواهد گذاشت.
در واقع، تحولات اخیر، ضربهای جدی به تصویر دیرینه اسرائیل بهعنوان یک قدرت نظامی شکستناپذیر وارد کرد؛ باوری که سالها ذهنیت جمعی جهان عرب را شکل داده بود. این دگرگونی میتواند نسلهای آینده را به تحقق رؤیای پایانیافتن منازعه تاریخی با اسرائیل امیدوارتر سازد؛ اسرائیلی که برای مدتها بهعنوان دشمن شماره یک و نماد شکستناپذیری در حافظه تاریخی اعراب جای داشته است.
اگر روزی برتری هوایی اسرائیل تضعیف شود، فصل تازهای در تقابل با این رژیم آغاز خواهد شد؛ فصلی که میتواند غرور نظامی اسرائیل را به چالش بکشد و محدود کند. ایران در این دور از درگیریها تا حدودی توانست در برابر این برتری مقاومت کند و با سرنگونی یک فروند جنگنده پیشرفته «اف-۳۵» اسرائیل، نشان داد که سد راه این قدرت بودن، ممکن است. این نقطه عطف، امید به تضعیف انحصار هوایی اسرائیل را میان مخالفان منطقهای آن تقویت کرد.
تبلیغات
در عرصه پهپادها نیز اسرائیل به ناوگانی مدرن و پیشرفته مجهز است، اما ایران با توسعه چشمگیر پهپادهای رزمی خود توانسته به بازیگری تهدیدآمیز در این میدان تبدیل شود. هرچند فعلاً سامانههای پدافندی اسرائیل موفق به مهار نسبی این تهدید شدهاند، اما چنانچه ایران و کشورهای عربی بتوانند فناوری پهپادی خود را به سطح بالاتری برسانند، برای نخستین بار، امنیت هوایی اسرائیل به شکلی جدی به چالش کشیده خواهد شد؛ تحولی که ممکن است بسیاری از نظریههای دفاعی اسرائیل را دستخوش بازنگری کند. عبور موفق موشکهای ایرانی از سپر دفاع موشکی اسرائیل نیز بهوضوح زنگ خطری برای آینده امنیت داخلی این رژیم به صدا درآورده است.
علاوه بر این، اسرائیل نیز از تبعات اقتصادی جنگ در امان نمانده؛ بلکه بحران نظامی اخیر موجب اختلال گسترده در پروازها، توقف جریان کشتیرانی به بنادر اسرائیل و در نهایت انزوای اقتصادی این رژیم شده است. بنابراین، آسیبهای اقتصادی حاصل از این جنگ برای تلآویو نیز قابلتوجه و غیرقابل انکار است.
روحیه ایران، کابوس اسرائیل: چگونه مقاومت ایرانی معادلات جنگ را تغییر داد؟
آنچه ایالات متحده و اسرائیل از درک آن ناتوان ماندند، روحیه خاص ملت ایران بود؛ مردمی که در برابر هرگونه تجاوز یا حمله خارجی، یکپارچه و با تمام توان ایستادگی میکنند. درسی که سالها پیش صدام حسین با سختی و هزینه فراوان آموخت؛ زمانی که سقوط قدرت در ایران پس از انقلاب را فرصتی طلایی برای حمله تصور میکرد، اما با مقاومتی سراسری روبهرو شد. اسرائیل نیز همان خطا را تکرار کرد؛ گمان برد که ایران در باتلاق لبنان و سوریه گرفتار شده و دیگر قدرت ایستادگی ندارد.
اما واقعیت این است که اگر ایران بهشکل جدی تحت فشار قرار بگیرد یا تلاش شود کاملاً درهم شکسته شود، واکنش ناگزیر آن، حمله مستقیم به منافع آمریکا خواهد بود؛ تهدیدی که این روزها آشکارا بیان میشود. همین هشدار سبب شد ایالات متحده، تأسیسات هستهای فردو را هدف حملات خود قرار دهد؛ چراکه در عرصه نظامی، تنها واشنگتن از چنین ظرفیتی برخوردار است. با این حال، نگرانی عمیق آمریکا از تشدید بحران، بیم از اثرات روانی و اجتماعی جنگ بر جامعه اسرائیل که در موج کمسابقه مهاجرت و فرار شهروندان نمود یافت و همچنین ناتوانی اسرائیل در ادامه جنگی فرسایشی زیر سایه بحران اقتصادی، نهایتاً آمریکا و اسرائیل را به سوی پذیرش آتشبس سوق داد.
در سوی دیگر این تقابل، خروج ایران از جنگ، به معنای یک ناکامی راهبردی و روانی بزرگ برای اسرائیل تعبیر میشود؛ شکستی که در بلندمدت میتواند تهدیدی جدی برای تداوم موجودیت این رژیم باشد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بهخوبی از این واقعیت آگاه است و میداند که این شرایط میتواند نهتنها به پایان عمر سیاسیاش منجر شود، بلکه حتی راه او را به زندان هموار کند. همین محاسبه باعث شد تا پیش از آنکه شرایط بهطور کامل از کنترلش خارج شود، آتشبس را در لحظهای که برای او قابلقبول بود، بپذیرد؛ تصمیمی که اگرچه نتوانست رضایت افکار عمومی اسرائیل را جلب کند، اما برای نجات جایگاه سیاسیاش ضروری بود.
در این میان، نقش تعیینکننده آمریکا در متوقف کردن جنگ انکارناپذیر است؛ واشنگتن با صدور فرمانی مستقیم به تلآویو، روند نبرد را متوقف کرد. دلیل اصلی این اقدام، نگرانی از جهش قیمت نفت و سقوط بازارهای مالی بود؛ بحرانی که میتوانست تبعاتی جهانی داشته باشد.
امروز با نسلی نو از جنگهای دوربرد مواجهیم؛ جنگهایی که نتیجه نهایی آنها در هالهای از ابهام باقی میماند و هیچ یک از بازیگران نمیتواند خود را برنده یا بازنده کامل بداند. در این میان، ایالات متحده بزرگترین بازنده این معادله بود؛ چرا که بحران اخیر، فرصت بینظیری برای افزایش نفوذ روسیه و چین در معادلات منطقهای و بینالمللی پدید آورد. اگر کرملین و پکن بتوانند هوشمندانه از این موقعیت بهرهبرداری کنند، واشنگتن ناگزیر خواهد شد با پیامدهای کاهش جایگاه خود در نظم نوین جهانی روبهرو شود؛ و اگر این فرصت از دست برود، صرفاً یک موقعیت استثنایی را به راحتی واگذار کردهاند. چگونه ایران تصویر و اعتبار
برچسب ها :آی نیوز ، اسرائیل ، الجزیره ، چگونه ایران تصویر و اعتبار
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰