آقا مگه مربیان بومی منشوری کم داریم
بگم؟؟؟؟
چرا همواره حاشیه سازان و منشوری ها به تبریز می آیند
آی نیوز -اختصاصی : از دهه ۴۰ شمسی به بعد همواره مربیان بزرگی از سایر نقاط کشور در تبریز حضور یافته و در تیم های باسابقه و مطرح این شهر، ماشین سازی و تراکتورسازی و بعدها شهرداری فعالیت می کردند.
جلال طالبی، محرابیان، فکری، حجازی، حسن روشن، ناصر ابراهیمی، ذوالفقارنصب، محمد رنجبر، مایلی کهن از مربیان مطرحی بودند که در تیم های تبریزی مربیگری کرده اند که در زمان خود منشا اثر خوبی در فوتبال تبریز بوده اند و اکثرا در دوران مربیگری آنان بازیکنان شاخصی از تبریز به فوتبال ملی و کشور معرفی شدند
در کنار این مربیان وطنی البته مربیان خارجی بزرگی نیز در فوتبال تبریز منشا اثر بودند که بحث راجع به آنان در این مقال نمی گنجد.
اما هرچه که به نیمه دوم دهه ۷۰ و دقیقا سال ۱۳۷۶ نزدیک می شویم شاهد ورود برخی مربیان غیر بومی به فوتبال تبریز هستیم که همواره حواشی مختلف را در تیم های قبلی خود داشته و شهرت و کارنامه آنها در مربیگری در اغلب موارد بیشتر از اینکه در حیطه مسائل فنی باشد بیشتر به مسائل غیر فوتبالی وابسته بوده است.
آنچه که باعث شده است تا این نوشته کوتاه نوشته شده است یافتن پاسخ به پرسشی که تیتر این نوشته شده است نیست. پاسخ هر چه باشد مهم نیست بلکه موضوع مهمتر تبعات و نتایجی است که از ورود مربیان حاشیه دار و منشوری به فوتبال تبریز وارد شده است .
فوتبال تبریز دقیقا از زمانی که مربیان بعضا مورددار، حاشیه ساز، حاشیه دار و منشوری به این شهر گسیل شدند رو به افول گذاشته است.
به عبارت دیگر یکی از دلایل اصلی افول فوتبال تبریز در کنار سایر عوامل همین مربیان مورد اشاره در پاراگراف قبلی بوده اند.
ورود اتوبوسی بازیکنان بی کیفیت غیر بومی توسط اینگونه مربیان (کسی مخالف ورود بازیکنان با کیفیت نیست)، حیف و میل بودجه های باشگاهها، فراموش شدن توجه باشگاهها به پرورش بازیکن و تیم های پایه از نتایج هجوم این گونه مربیان به فوتبال تبریز بوده است.
با این شرایط این سوال پیش می آید که چرا مدیران باشگاهها بدون در نظر گرفتن این مسائل به اینگونه مربیان میل و اشتیاق دارند.
پر واضح است بدست آوردن نتایج کوتاه مدت، مخفی شدن در پشت حواشی مثبت و منفی ورود اینگونه مربیان، بعضا همکاسه شدن با مربیان اینچنینی در هزینه تراشی از جمله عوامل به خدمت گرفتن چنین مربیانی بوده است.
متصل نمودن ورزش و باشگاهداری صرف به مقولات دیگر و تحت الشعاع قرار گرفتن امور مهم دیگر استانی در سایه نتایج تیم ها از جمله مدخل هایی است که حاشیه تراشان با وقوف به آن تبریز را برای ادامه حیات ورزشی خود انتخاب می کنند.
برخی مدیران ورزشی باشگاهها همواره با انتخاب های عجیب و غریب از بین چنین مربیانی اهدافی را دنبال می کنند که حداقل برای راقم این سطور مشخص نیست.
شاید لحن این نوشتار تلخ باشد اما باید گفت: خسارات و ضررهای مادی و معنوی که ا نتخاب های اکثرا نابجای این مدیران بر فوتبال و ورزش استان تحمیل می کند باید همواره مورد توجه و ملاحظه ناظران و مدیران ارشد استانی باشد تا احیانا آبروی فوتبال تبریز با خطر مواجه نگردد که در مواقعی شاهد آبروریزی هایی بوده ایم.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
کاملا موافق این بحث هستم نمونه های زیادی داریم و برعکسشم همینه که وقتی رسول سرمربی تراختور شد خیلیها بدون اینکه فرصت بدن انتقاد کردن و گفتن این تیم میره دست ۱ولی همان افراد حالا که تراختور صدر را از دست داده باز انتقلد میکنن که چرا سومی؟!!!!!!!!!!چون عادت داریم به بیگانه پرستی که هیچ گونه تعصبی ندارن و سفارش میکنن که مواظب ساق بازیکنا باشین که هفته اینده دربی دارن!!!!!!!!و خیلی پررویی میکنن و رسانه ای میکنن
بیاین همه به نام اذربایجان و به خاطر سربلندی اذربایجان به افراد بومی کار بلد و ثابت شده احترام بذاریم و کمکشون کنیم تا ملکه ذهن هممون بشه که بومی گرایی همیشه نتیجه داده و خواهد داد
کی به کیه ….. را عشق است ….. رابا تبانی به لیگ دو فرستاد کسی نگفت بالای سرت ابروست در آنموقع میر م…… باید اخراج میشد وحالا ……….
همش تقصیر خودمونه، وقتی برای امثال قلعه نوعی به پیشواز۱۰ هزارنفری میریم، و اون هم با لشکری از امثال سیاوش اکبرپور ها میاد و بعد یک سال خودش و دارودستش با گرفتن پول میلیاردی میرن و بیزیم سگگلمزه گولوللر، باید قدر مربی و بازیکن بومی خودمونو بدونیم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 4 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۴