کد خبر : 6100
تاریخ انتشار : دوشنبه 18 بهمن 1395 - 6:39

چرا بازی مرگ و زندگی تراکتور، بازی مرگ شد

چرا بازی مرگ و زندگی تراکتور، بازی مرگ شد

از مدتها پیش مشخص بود که بازی تراکتور و پرسپولیس ، تعیین کننده ترین بازی فصل خواهد بود ، نفس گیر ، پر التهاب و البته بی رحم. مبارزه ای که بساری از قواعد آشکار فوتبال را به دیده گان خواب گرفته بسیاری گوشزد کرد.

 

 

سهم اندکی ازموفقیت پایدار فوتبال قرن بیست و یکم در درون زمین رقم می خورد و قسمت اعظم آن در بیرون از این مستطیل سحرانگیز شکل می پذیرد، جائیکه مدیرت و ارکان باشگاه در خدمت اهداف حرکت می کنند، رسانه در خدمت تیم است ، بازیکنان با نگاهی به آینده خریداری می شوند، تاکتیک ها هر روز تمرین می شوند و بیچاره مربی مسئول فنی تیم است ، نه مدیر دفع حاشیه و مدیریت بحران.

 

فضای رسانه ای چند روز اخیر را که بررسی می کنیم دلمان به حال تیمی می سوزد که چنان طفلی بی پناه ، هر لحظه خبر فوت یکی از اعضای خانواده اش را شنید اما دست التیامی او را نوازش نکرد . شنید، ترسید و این گونه شد که در بازی پاهایی که چنان استوار بودند به یکباره لرزیدند، انگار روح و تن همگی مسخ شده باشد.

 

تیم یک التیام گر می خواست که نداشت، تیم به تقویت روحی از جانب به اصطلاح دوستان نیاز داشت ، اما هیهات که دوستان که سابقا همگی در تیم اسب خود را تاخته اند و هر یک سهمی از فاجعه اخیر را داشته اند تیشه در دست سینه مدیرتی را نشانه گرفتند که از قضای روزگار روزه سکوت گرفته است تا بفهمانند که آنها عاری از هر گونه نقص و عیب ، نگین درخشان فوتبال استان بوده اند. دوستان همه فهمیدیم شما همگی مدیر مادرزاد بودیداما کاش به این طفل مظلوم دلگرمی می دادید که برای تبرئه خودتان رسانه و زمان کافی داشتید!

 

دیروز تمامی ارکان موفقیت در دستان رقیب بود، از مدیریتی که حمایت دولتی را پشت سر می بیند، از مربی که ثبات سه ساله را یدک می کشد و از ترکیبی که لذت ثبات را می چشد، نگاه کنید در طول یک فصل تنها بازیکن تاثیرگزاری که باعث تغییر در ترکیب شده است سروش رفیعی ، شاه ماهی نسل بی استعداد فعلی فوتبال ایران است و مقایسه کنید با چندین تغییر ریز و درشتی که هر سال در ترکیب تیم محبوبمان مشاهده می کنیم.

 

دیروز بازیکنان تیم شهرمان را دیدیم اما برای اولین بار به وجودشان افتخار نکردیم، چرا که بازی شروع نشده باخته بودند، دیروز در لحظات کشنده ای که قلب میلیونها عاشق تراکتور از سینه بیرون می جهید ، کاپیتان ناتنی تیم دست مهر در دستان رفقای سابق خنده سکته آفرین نثار دوربین ها می کرد.تف به این فوتبال که بازیکن بزرگش حتی حفظ ظاهر هم بلد نیست، احترام به عواطف هم بلد نیست.دیروز متوجه شدیم برای بازی در تیمی که عواطف میلیون ها را به همراه دارد باید تعصبی لایق آنها داشت، کاش دیروز ۱۱ تا کیانی داشتیم تا معنی رهبری و رشادت را به این قدبلند کوتاه همت نشان دهد.

 

دوستان این ارتش میلیونی حامی تیم سرخ آذربایجان شایسته کمی احترام است، این فوتبال شناسان ارام به خوبی درک می کنند که بازیکنی که بهار جوانیش را در تیم های دیگر گذرانده است ، در دوران پیریش نه نشاط، نه انگیزه و نه توان لازم برای حضور و بازی در برابر تیمی که جوانیش را در ان به یادگار گذاشته ندارد، تیم جنگاور می خواهد که برای تیم جوانیش را بدهد کیانی، ابراهیمی و …

 

اما بیایید صادقانه با فوتبال برخورد کنیم، دیروز روز پرسپولیس بود، و فوتبال از این قصه ها زیاد داشته است .ما از این روزها زیاد خلق کرده ایم و همین شکست دیروز از ما حماسه سرایانی برای آینده خواهد ساخت، به شرطی که به جای ناراحتی و انزجار از خنده کریم باقری، علی کریمی، لبخند ژگوند بنگر، طعنه های تلخ گزارشکر، و کم محلی در حق تماشاگر ، فوتبال را کلان تر، علمی تر و حرفه ای تر ببینیم .

 

صنعتی که در آن تیم برنده می خندد، طرفدارانش حرص می دهند و تیم بازنده مجبور است به تیم بهتر تبریک گوید و هیچ وقت این واقعیت از یادمان نرود که قسمت اعظم موفقیت فوتبال در بیرون از مستطیل سبز سحرانگیزآن شکل می پذیرد.

رضا عالش زاده: یکی از علاقمندان بسیار عادی فوتبال

برچسب ها :

ناموجود

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.